سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از کسانى که بدو سخنى گفته بود و از مقدار وى بزرگتر مى‏نمود فرمود : ] پر نیاورده پریدى و در خردسالى بانگ در کشیدى . [ و شکیر ، نخست پرهاست که بر پرنده روید ، پیش از آنکه نیرومند و استوار شود ، و سقب شتر خردسال است و شتر بانگ بر نیاورد مگر آنگاه که فحل گردد . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات



بازدید امروز :2
بازدید دیروز :11
کل بازدید :27610
تعداد کل یاداشته ها : 25
103/2/8
7:50 ع

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت

همیشه این سوال در ذهن ها عبور می کند که مگر نمی توان مسلمان بود و در سیستم سیاسی- اجتماعی آمریکا هم زندگی کرد، مگر نمی شود مسلمان بود و رابطه خوبی هم با آمریکا داشت؟ اصلا ایندو چه منافاتی باهم دارد؟ آیا اسلامی که در سیستم آمریکایی زندگی می کند با اسلامی که در سیستم حکومت اسلامی حیات دارد متفاوت اند؟

امام در تبیین به باطل رفتن نفسانیات متذکر می شود که اسلام آمریکایی یعنی عدم دخالت دین و علما در جریان حکومت، «آنها مى‏دانند که باید بگویند اسلام، امریکا هم براى اسلام دلش مى‏سوزد، اما اسلام امریکایى در زمان شاه هم بود، اسلام امریکایى بود، کسى حق نداشت دخالت در هیچ امرى بکند. اسلام امریکایى این بود که مُلّاها باید بروند درسشان را بخوانند، چکار دارند به سیاست. با صراحت لهجه مى‏گفتند. از بس تزریق شده بود در این مغزها باورشان آمده بود که ما باید برویم توى مدرسه درس بخوانیم، چکار داریم به اینکه به ملت چه مى‏گذرد؛ آن امر مردم، امر حکومت با قیصر (شاه) است به ما چه ربطى دارد.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 534) آنگاه چه ضمانتی وجود دارد که حکومت به سعادت بشری یعنی آنچه که دین دنبال می کند بیانجامد؟ به عبارت دیگر وقتی علمای دین بعنوان منتقد یا حرکت دهنده جریانهای حاکم بر حکومت حضوری نداشته باشند آنگاه بین جامعه اسلامی با جامعه لیبرالیستی چه فرقی دارد؟

رهبر انقلاب در جهت شناسایی بهتر اسلامی آمریکایی در توصیه به مردم برای انتخاب نمایندگان اصلح به شاخص بندی اسلام ناب و اسلام آمریکایی می پردازد، « مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانى رأى دهند که متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسئولیت کنند، و طعم تلخ فقر را چشیده باشند، و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاک طینتان عارف، و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله وسلم- باشند. و افرادى را که طرفدار اسلام سرمایه دارى، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بى‏درد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان، و در یک کلمه، اسلام امریکایى هستند طرد نموده و به مردم معرفى نمایند.»(صحیفه امام، ج21ص9) به عبارت دیگر اسلام آنجایی که ارزش گذاری افراد به ثروتهایشان است و طبقه بندی های اجتماعی براساس ثروت شکل می گیرد یک اسلام آمریکایی است.

ایشان در این بیانات در تبیین اسلام ناب به عارفان مبارزه جو و پاک طینتان عارف اشاره می کند، در اینجا امام به وجود عدم تضاد بین عرفان و مبارزه و زندگی اجتماعی اشاره  کرده و این نوع عرفان را می ستاید.

امام در پیامی که برای حج خونین سال 1366 فرستاد به توضیح تروریست بودن اسلام آمریکایی پرداخت، «ما در عین حال که شدیداً متأثر و عزادار از این قتل عام بى‏سابقه امت محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و پیروان ابراهیم حنیف و عاملین به قرآن کریم گردیده‏ایم ولى خداوند بزرگ را سپاس مى‏گزاریم که دشمنان ما و مخالفین سیاست اسلامى ما را از کم عقلان و بیخردان قرار داده است، چرا که خودشان هم درک نمى‏کنند که حرکتهاى کورشان سبب قوّت و تبلیغ انقلاب ما و معرف مظلومیت ملت ما گردیده است و در هر مرحله‏اى سبب ارتقاى مکتب و کشورمان را فراهم کرده‏اند که اگر از صدها وسیله تبلیغاتى استفاده مى‏کردیم و اگر هزاران مبلّغ و روحانى را به اقطار عالم مى‏فرستادیم تا مرز واقعى بین اسلام راستین و اسلام امریکایى و فرق بین حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعى حمایت از اسلام را مشخص کنیم، به صورتى چنین زیبا نمى‏توانستیم، و اگر مى‏خواستیم پرده از چهره کریه دست نشاندگان آمریکا برداریم و ثابت کنیم که فرقى بین محمدرضاخان و صدام امریکایى و سران حکومت مرتجع عربستان در اسلام زدایى و مخالفتشان با قرآن نیست و همه نوکر امریکا هستند و مأمور خراب کردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فریاد حق طلبانه ملتها، باز به این زیبایى میسر نمى‏گردید، و همچنین اگر مى‏خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونى کعبه لیاقت میزبانى سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تأمین امریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کارى از دستشان برنمى آید، بدین خوبى نمى‏توانستیم بیان کنیم و اگر مى‏خواستیم به دنیا ثابت کنیم که حکومت آل سعود، این وهابیهاى پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‏اند، به این اندازه که کارگزاران ناشى و بى‏اراده حاکمیت سعودى در این قساوت و بى رحمى عمل کرده‏اند، موفق نمى‏شدیم و حقا که این وارثان ابى سفیان و ابى لهب و این رهروان راه یزید روى آنان و اسلاف خویش را سفید کرده‏اند.»(صحیفه امام، ج20 ص349)

امام در سالگرد شهادت زائران ایرانی به زرسالاری و تحجرگرایی در موافقت با اسلام آمریکایی اشاره می کند، «مگر مسلمانان نمى‏بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شده‏اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بیشعور حوزه‏هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‏ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایى» را ترویج مى‏کنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکاى جهانخوار، مى‏گذارند ..»(صحیفه امام، ج‏21، ص81)

تعریفی که در اینجا امام از اسلام امریکایی ارائه می دهد توجه ایشان به علمای دین است که آنها موجب دامن زدن به اینگونه قرائت از اسلام می شوند. ایشان در پیامی به مناسبت ترور سید عارف حسین حسینی یکی از علمای برجسته پاکستان، به سختی مبارزه با اسلام آمریکایی اشاره می کنند، «ولى راه مبارزه با اسلام امریکایى از پیچیدگى خاصى برخوردار است که تمامى زوایاى آن باید براى مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز براى بسیارى از ملتهاى اسلامى مرز بین «اسلام امریکایى» و «اسلام ناب محمدى» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهاى متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بى‏درد، کاملًا مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسى بسیار مهمى است..» (صحیفه امام، ج‏21 ص121)

با توجه به بیانات مختلف حضرت امام در هر عصری لازم است با توجه به شاخصهای اسلام آمریکایی و اسلام ناب به جریان شناسی زمان حاضر پرداخت تا در شناسایی باطل و پیروی از حق به سعادت اجتماعی دست یابیم.